ابودجانه
انصاری: سمّاکبنخَرَشه (سمّاکبن اوس بنخرشه) بنلوذان بنعبدود بن
ثعلبه خزرجی انصاری صحابی باوفای پیامبر(صلی الله علیه وآله)
ابودجانه
از قبیله خزرج و طایفه بنیساعده بود.[1] در پیمان مؤاخات، پیامبر(صلی
الله علیه وآله)او را برادر عتبةبن غزوان قرار داد.[2] وی در جنگ اُحد
حضور داشت و ثبات قدم و دفاعش از رسول خدا در آن روز، مشهور است.[3] در
غزوه خیبر نیز شرکتداشته و حارثِ یهودی از شجاعان دشمن و چند تن دیگر را
کشته است.[4] به نقلی دیگر، وی در آن نبرد به فرماندهی امام علی(علیه
السلام)تعدادی از جنگجویان و قهرمانان دشمن را کشته و سرهایشان را نزد
رسول خدا آورده است؛[5] سپس در پیشاپیشِ مسلمانان به قلعههای خیبر حمله
برده،[6] در جنگ حنین و با کمک امام علی چند نفر از پرچمداران دشمن را به
قتل رسانده و به نقلی، در غزوه تبوک، پیامبر، پرچم خزرجیان را به او سپرده
است.[7] گویا از همین رو است که ابن شهر آشوب، وی را در شمار صحابه جنگجو
و مشهور به جهاد آوردهاست[8] و بنا به نقلی، در حجّةالوداع، پیامبر(صلی
الله علیه وآله)او را در مدینه به جای خود گمارد.[9] براساس روایتی،
پیامبر به حضرت علی دستور داد که برای دفع جن و سحر، برای ابودجانه حرزی
بنویسد.[10] وی در سال یازدهم هجری، همراه لشکری بود که برای سرکوبی
مسیلمه کذّابِ مدّعی نبوّت، به سرزمین یمامه اعزام شدند. ابودجانه خود را
با تاکتیکی خاص به درون باغی که مسیلمه و طرفدارانش در آن سنگر گرفته
بودند، رساند؛ پس ازاو، براء بنمالک با همان روش وارد باغ شد. دررا باز
کرد و مسلمانان وارد باغ شدند.[11] ابودجانه بهطور مستقیم در قتل مسیلمه
شرکت داشت[12] و گفتهاند که در همین نبرد، به شهادت رسید. ابنکثیر
ایننقل را درستتر میداند؛ ولی نقلی را هم که تا خلافت امام علی زنده
بوده و در جنگ صفّین شرکت داشته، آورده است.[13] برپایه گزارشی، وی در این
جنگ، به شهادت رسیده است.[14]
براساس
نقل دیگری، عُمَر وی را پس ازجنگ با ایران مأمور گردآوری خمس سرزمینهای
فتح شده کرده است؛[15] امّا ابن حجر عسقلانی به نقل از الفتوح و دیگران،
سمّاکبن خَرَشه انصاری را که در جنگ قادسیه و نیز در جنگ صفین در رکاب
حضرت علی بوده، غیر ابودجانه دانسته است.[16]
سیوطی،[1]
به نقل از جابر آورده است که روزی اصحاب در مسجد و در حضور پیامبر از بهشت
سخن میگفتند. حضرت فرمود: ای ابادجانه! آیا میدانی هرکس که ما را دوست
بدارد و به محبّت ما آزموده شود، خداوند تعالی او را دربهشت با ما ساکن
خواهد کرد؟ سپس آیه «إِنّ المُتّقینَ فی جَنّـت وَ نَهَر فِی مَقعَدِ صِدق
عِندَ مَلِیک مُقْتَدِر = پرهیزکاران به یقین در باغها و نهرهای بهشتی در
جایگاه صدق، نزد خداوند مالک مقتدر جای دارند» (قمر/54، 54 و 55) را
تلاوت فرمود.
ابودجانه در شأن نزول:
1.
«یأیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا إنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسرُ
وَالاَْنْصَابُ وَالأزْلـمُ رِجْسٌ مِنْ عَمل الشَّیطـن فَاجْتَنِبُوهُ
لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ = ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و
بتها و أزلام [=نوعی بختآزمایی]پلید و از عمل شیطان است. از آنها دوری
کنید تا رستگار شوید.» (مائده/5، 90) گفتهاند: عدّهای از اصحاب، از
جمله ابودجانه در منزل سعد بن ابی وقّاص اجتماع کرده و پس از تناول غذا،
شرابی حاضر کردند تا بنوشند که آیه نازل شد و حرمت قطعی خمر را اعلام
کرد.[18]
2.
از ابن عبّاس نقل شده که آیه «إنَّ اللَّهَ یُحِبُّالّذین یُقتِلُونَ فی
سَبیلِه صَفّاً کَأَنّهم بُنیـن مَرْصُوص = خداوند، کسانی را دوست دارد که
در راه او پیکار میکنند؛ گویی بنایی آهنینند» (صف/61، 4) در شأن امام
علی و ابودجانه انصاری و عدّه دیگری از صحابه نازل شده. به همین مضمون،
روایتی از امامباقر(علیه السلام)نیز نقل شدهاست.[19]
3.
ذیل آیات 152 تا 155 آل عمران/3 که مربوط به جنگ اُحد است «ولَقَد
صَدقکُمُ اللّهُ وعدَهُ إِذ تَحُسّونهم بِإِذنِهِ...» از جهاد و دفاع
ابودجانه یاد شده و آمده که در غزوه احد، پیامبر(صلی الله علیه
وآله)شمشیری را به دست گرفت و فرمود: کیست که حق این شمشیر را ادا کند؟
ابودجانه پرسید: حق آن چیست؟ حضرت پاسخ گفت: آنقدر با آن بجنگی تا کج
شود. ابودجانه داوطلب شد و شمشیر را از وی گرفت. او که مردی شجاع بود و
هنگام جنگ، عصابهای (دستمالی) سرخ بر سر میبست، به وسط میدان رفت. با
غرور گام برمیداشت و رجز میخواند. پیامبر فرمود: خداوند اینگونه راه
رفتن را به جز در مانند چنین جایگاهی دشمن دارد.[20] وی با اینکه به
هند، همسر ابوسفیان، در حالی که مشرکان را به جنگ تحریک میکرد، دست یافت،
از کشتن او صرف نظر کرد و گفت: شمشیر رسول خدا گرامیتر از آن است که بر
فرق زنی فرود آید.[21] گفتهاند: در همین جنگ، پس از آنکه دشمن دوباره
حمله کرد، ومسلمانان با فرار، پیامبر را تنها گذاشتند، ابودجانه خودش را
سپر حضرت قرار داد و خود را بر روی او خم و تیرهای فراوانی بر پشتش اصابت
کرد[22] و عبداللهبنحمید اسدی را که با ابیّبنخلف جمحی هم پیمان شده
بودند تا پیامبر را به قتل برسانند، کُشت.[23] براساس روایتی از امام
صادق(علیه السلام)با آنکه پیامبر در روز اُحُد، بیعتش را از ابودجانه
برداشت، او دفاع از پیامبر را رها نکرد.[24] از روایاتی استفاده میشود که
ابودجانه در آن روز (اُحُد) با پیامبر بیعت کرد که تا سرحدّ مرگ
بجنگد.[25] علاّمه طباطبایی نیز پس از نقل روایاتی درباره ثابت قدمان در
اُحُد میگوید: راویان، در زمینه ثابت قدمان، جز درباره علی و ابودجانه
انصاری یک نظر ندارند.[26]
منابع:
اسدالغابة
فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ بحارالانوار؛ البدایة و
النهایه؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تاریخالامم والملوک، طبری؛
تاریخالیعقوبی؛ الدرّالمنثور فیالتفسیر بالمأثور؛ ریحانةالادب؛ سیر
اعلامالنبلاء؛ السیرة النبویّه، ابنهشام؛ الطبقات الکبری؛ الکامل فی
التاریخ؛ الکنی و الالقاب؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المغازی؛ المیزان
فی تفسیر القرآن؛ مناقب آل ابیطالب.
پی نوشت:
[1] اسدالغابه، ج6، ص92، البدایة و النهایه، ج6، ص252.
[2] اسدالغابه، ج6، ص93؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص243.
[3] سیره ابنهشام، ج3، ص66؛ الطبقات، ج3، ص420؛ تاریخ طبری، ج2، ص64.
[4] المغازی، ج2، ص654 و 710.
[5] مناقب، ج1، ص248.
[6] البدایة و النهایه، ج4، ص160.
[7] المغازی، ج3، ص902 و 996.
[8] مناقب، ج2، ص78 و 79.
[9] سیره ابنهشام، ج4، ص601.
[10] بحار الانوار، ج 91، ص 220.
[11] البدایة و النهایه، ج6، ص252؛ ریحانة الادب، ج7، ص96.
[12] الطبقات، ج3، ص420؛ یعقوبی، ج2، ص130؛ اسدالغابه، ج6، ص93.
[13] البدایة و النهایه، ج6، ص252.
[14] ریحانةالادب، ج7، ص96.
[15] البدایة و النهایه، ج7، ص98.
[16] الاصابه، ج3، ص146 و 147.
[17] الدرّالمنثور، ج7، ص688.
[18] مناقب، ج2، ص203 و 204؛ البرهان، ج2، ص360.
[19] البرهان، ج5، ص363.
[20] سیرهابن هشام، ج3، ص66 و 67؛ الطبقات، ج3، ص420؛ مجمعالبیان، ج2، ص826.
[21] سیره ابن هشام، ج3، ص69؛ تاریخ طبری، ج2، ص63؛ البدایة و النهایه، ج4، ص14.
[22] سیره ابنهشام، ج3، ص82؛ تاریخ طبری، ج2، ص66؛ الکامل، ج2، ص155.
[23] الکامل، ج2، ص155.
[24] بحار الانوار، ج20، ص70.
[25] همان، ص107 و 108.
[26] المیزان، ج4، ص69.
? برگرفته از سایت مرکز فرهنگ و معارف قرآن www.maarefquran.com نوشته محمد خراسانی