من همین یکدانه دل دارم بفرما بشکنش / کوزه ای از آب و گل دارم بفرما بشکنش
تو سبوی آرزوهای مرا بشکسته ای / هرچه بادا باد ، این هم دل بفرما بشکنش . . .
تنهای اول : هیچکس همراه نیست !
شبها اتاقم ماه ندارد، چشمهایت را قرض می دهی تا صبح !؟
تنها این کوه است که اگر به او بگویی دوستت دارم
او نیز بلند فریاد می زند: دوستت دارم دارم دارم . . .
گرچه راه قیامت پر خطر است ، اما جدایی ز دوستان قیامتی دگر است . . .
دل بستن شبیه یک قصه است
با یکی بودن شروع می شه ، با یکی نبودن پایان می گیره . . .
روزگار چون گرگ پیری پر بلاست / طعمه اش واماندگان از گله هاست
دوری از یاران مکن ای باوفا / گرگ دوران در کف این لحظه هاست . . .
ادامه در لینک زیر
عناوین یادداشتهای وبلاگ