سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به ترکه میگن یه جمله ی فلسفی بگو میگه: احمق ترین
افراد کسانی هستند که به همه چیز اطمینان کامل داشته باشند. میگن: مطمئنی؟
میگه: صد در صد


به ترکه میگن با زن جمله بساز .

میگه: نه ، من فقط می تونم با زن بچه بسازم!!


ترکه زنگ می زنه رادیو میگه : الان صدام داره پخش می شه
میگن : آره . میگه حتی تو نونوایی
میگه : آره میگه خوب پس : اصغر نون نخر ننه ات خریده

به ترکه می گن تو همیشه لپ لپ می خری
میگه آره
بهش می گم حالا جایزه هم توش داره؟
میگه : فکر نمی کنم من لپ لپو واسه کیفیتش می خرم


به یه ترکه می گن چرا میری سربازی ، میگه والا فقط به خاطر مرخصی هاش

غضنفرکیس کامپیوترش رو می بره تعمیرگاه میگه آقا
اینو برای ما تعمیرکن. طرف میگه : چه مشکلی داره ؟ میگه : والا نمی دونم
چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد

یارو جلوی دبیرستان دخترانه میافته تو جوب ! واسه اینکه ضایع نشه میگه : هر کی منو در آورد مال خودش


انجیر رو به ترکه نشون می دن ، می گن این چیه ؟ می
گه آلو بوده چلوندن ، تو زعفرون خوابوندن ، بهش کنجد مالوندن ، یه چوب تهش
چپوندن ، تازه شده گلابی!!


ترکه توی کوپه قطار با یک خانم غریبه همسفر بوده.
شب خانمه میره تخت بالایی میخوابه و ترکه تخت پایینی. نصفه شب خانمه میگه
سردمه، کاش شما میتونستی میرفتی از مأمور قطار برام پتو میگرفتی. ترکه
میگه میخوایی خانم امشب فرض کنیم زن و شوهر هستیم تا هردومون گرم شیم؟
خانمه که همچین بگی نگی از پیشنهاد بدش نیومده بوده میگه باشه حاضرم. ترکه
میگه پس پاشو خودت برو پتو بگیر، برای منم یه چایی بیار


سرهنگ: اسمت چیه؟ سرباز: ممد / سرهنگ: این چیه
دستت؟ سرباز: تفنگ / سرهنگ: تفنگ؟ این مملکتته, آبروته, زندگیته, شرافتته,
خواهرته, مادرته, و …. / سرهنگ رو به سرباز دوم : اسمت چیه؟ سرباز: غضنفر
/ سرهنگ: این چیه دستت؟ ترکه: این خواهرومادر ممده !!

ترکه میاد تهران ویه تاکسی میخره که مسافر کشی
کنه؛خانمی ازش میپرسه:آقا ببخشید کریم خان میرید؟ترکه میگه:آره خب اگه
نمیرید که میترکید


ترکه با خدا قهر می کنه، صبح که از خونش میاد بیرون میگه: به امید بعضی ها









اولین دیدگاه را شما بگذارید

 دانلود...   


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ